جستجوگر وب
روز های سرد پاییزی

بعضی از بی نهایت ها از بعضی بی نهایت ها بزرگترند و شاید پاییز بزرگترین بی نهایت دنیا باشد .

هنوز نمی توانم بدون غرق شدن در پارادوکس های پاییز درباره اش بنویسم .

پاییز ترکیب عجیبی است ، ترکیبی از طعم شیرین خنده و طعم شور اشک..

پاییز سرد نیست اما همه ما می دانیم که گاهی در داغ ترین روز های تابستان هم ممکن است تنت یخ بزند .

هوای پاییز جان می دهد تا در آغوشش کافه ها را تک به تک لبریز از خاطره کنی و بعد باران بگیرد و بعد خیس شوید و بعد تا زیر یک آلاچیق باهم مسابقه دهید .

هوای پاییز جان می دهد تا دود سیگار را در شش هایت ذخیره کنی و هر از چندگاهی یک بار مانند آتشفشانی نیمه فعال نفست را بیرون دهی .

هوای پاییز جان می دهد برای قدم زدن در کوچه پس کوچه های شهرت و این صدای افکارت باشد که با صدای خش خش برگ های زیرپایت مسابقه می دهند .

وای از این مرد زرد پاییزی ، وای از این فصل خشک پا خوردن {علیرضا آذر}

پاییز سرد است ، پاییز زرد است . در پاییز عاشقی کردن ، تنها بودن ، خندیدن ، اشک ریختن ، همه چیز معنای واقعیشان را از دست می دهند .

سرما پاییز که در دلت رسوخ کند تو دیگر چیزی برای از دست دادن نداری ...

پاییز بهترین مقدمه است برای شروغ سرما ، و به هنگامی که برگ های زرد از درخت جدا می شوند تو به چه فکر میکنی ؟..

شاید خودخواهی باشد اما اگر روزی قرار بود فقط یکی از آرزوهایم برآورده شود ، قطعا آرزو میکردم همه ی فصل ها {پاییز} باشند .

 

#melikat11

موضوعات: نوشته های من ,
[ یکشنبه 07 آبان 1396 ] [ 20:52 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 232 ] [ نظرات (0) ]
مطالب مرتبط
نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش