جستجوگر وب
ملیکا یک فمنیست ( بخش دوم )

دیشب با دو نفر درمورد فمنیست بحثم شد

جالبه که وجه مشترک دوتاشون یچیز بود ( ندونستن )

خودمونیم من تاحالا کسیو ندیدم که مطالعه کرده باشه و بدونه دقیقا کی به کیه ولی بازم بیاد غر بزنه که وای فمنیست چرته

خب وقتی تو فکر میکنی خانم ها میخوان بیان دنیارو بگیرن و هدف فمنیست برتری دادن به خانم هاست معلومه که دلت میخواد بری یه گوشه بشینی جیغ بزنی گریه کنی و فحش بدی :)))

بابا جمع کنید خودتونو یکم خجالت بکشید ! با اینکه ( اونی که خودشو زده به خواب رو نمیشه بیدار کرد )

در آینده چند بخش از کتاب مورد علاقم رو واستون میذارم

امیدوارم بخونید و نظراتتونو بهم بگید

ادامه مطلب

برچسب ها: فمنیست , فمنیسم ,
[ شنبه 06 اردیبهشت 1399 ] [ 18:31 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 161 ] [ نظرات (0) ]
۲۷ فروردین ۹۸

امروز ویس مراسم یادبود یکی از جان باختگان هواپیمای ایران-اوکراین رو شنیدم

لعنت به موزیک شافل بی موقع :))

حامد برای همسر و دختری که یک شبه از دست داده بود نوشته بود و من بعد از چند روز بالاخره اشکام جاری شد

الان که اشکام خشک شده رو صورتم دلم خواست بنویسم

از عشق

از اینکه چقدر میتونه در عین بد بودن خوب باشه و برعکس

میدونی ، عشق این شکلیه که وقتی پیداش کنی تا یه مدت دنیات رنگیه ، آرومی ، حالت خوبه 

بعدش اگه یادت بره دلیل روز روشنت این عشقه ، کمتر بهش میرسی کمتر مواظبشی کمتر بهش آب میدی 

بعدش کم کم پژمرده میشه خشک میشه داغون میشه سیاه میشی تاریک میشی گم میشی

واسه من اینجوری بود فککنم یه روز بیدار شدم و فکر کردم مواظبشم

ولی نبودم

فکر کنم هردوی ما بر اثر خطای انسانی زندگیمونو تاریک کردیم 

حامد چی میکشی ، تو که مراقبش بودی تو که بهش آب میدادی

یکی اومد بهش سنگ زد و رفت :)...

خدا همه ی جانباختگان این حادثه رو رحمت کنه

امیدوارم کار هرکی بوده زودتر تقاص کارشو پس بده🚶🏻‍♀️

[ چهارشنبه 27 فروردین 1399 ] [ 16:59 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 175 ] [ نظرات (0) ]
۲۲ فروردین ۹۹

تقریبا یک هفته ست که یکسره داره بارون میاد و بله 

ما قرنطینه ایم :))

یجورایی میشه گفت اولین باره که داره بارون میاد و من نتونستم با ذوق بپرم برم بیرون

البته که خیلی خیلی سرد شده و من دیشبم رو با دوتا پتو و لرز سر کردم =)))

از اونجایی که اینجا واقعا روزانه نویس منه من خیلی دارم تلاش میکنم که حرف بزنم ولی خب حرفم نمیاد

پس خدافز

شاید بعدنا حرفم اومد و نوشتم 🚶🏻‍♀️

[ جمعه 22 فروردین 1399 ] [ 16:46 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 163 ] [ نظرات (0) ]
۸ فروردین ۹۹

دلتنگم

دلتنگ و بی حوصله و خسته و دلتنگ

خسته و دلتنگ و بی حوصله و دلتنگ

بی حوصله و خسته و دلتنگ و دلتنگ و ....

کرونا برو

من

ما

هممون خسته ایم

از ندیدنا از نرفتنا از نشدنا خسته ایم

برو و دیگه نیا چون هممون داریم کم طاقت ترین میشیم 🚶🏻‍♀️

برچسب ها: کرونا , دلتنگی , خستگی ,
[ جمعه 08 فروردین 1399 ] [ 4:05 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 116 ] [ نظرات (0) ]
۷ فروردین ۹۹

خب خب خب

سلاام

امروز طی یک حرکت انتحاری از خونه پریدم بیرون خودمو انداختم تو ماشین

جلوی بن بست قلمچی تو خیابون فلسطین خودمو انداختم بیرون

و رفتم و آزمونمو تغییر رشته دادم

تجربی به زبان

یه نفر قراره هرروز تصمیم جدید بگیره =)))

خوشحال ترم الان 🙊💃🏻

ویش می لاااک

[ پنجشنبه 07 فروردین 1399 ] [ 15:21 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 113 ] [ نظرات (0) ]
۲ فروردین ۹۹

( The old Meli cant come to the phone right now , why ? cuz shes dead )

look what you made me do =)))

by the way , Happy Nowrooz 😊

برچسب ها: nowrooz , life , karma , look , what , you , made , me , do ,
[ شنبه 02 فروردین 1399 ] [ 17:45 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 103 ] [ نظرات (0) ]
۲۷ اسفند ۹۸

بله

امروز آخرین چهارشنبه ی ساله

این چندسال اخیر انقدر بقیه شهرو ناامن کردن که ما خیلی چهارشنبه سوری رو شلوغ برگزار نمیکردیم واسه همین هم امسال که درگیر قرنطینه و کرونا هستیم خیلی به من سخت نمیگذره

 من دارم چیکار میکنم؟

من یا دارم درس میخونم یا دارم حرص میخورم که چرا دارم درس نمیخونم 😐😂

زندگیم سخته میدونید؟ :)))))

میخوام دمه عیدیه از این بگم که هدف گذاری چفدر سخته

یعنی اینجوریه که من الان چند سالیه هدف مینویسم ، ولی آخر اون سال نه تنها بهشون نمیرسم بلکه دیگه اونا هدف من نیستن 😂

امسال هم به رسم هرسال دارم هدفامو مینویسم

جالبه که کم نمیارم و کوتاه نمیام

زندگی اینجوریه که تو نمیدونی فردات چه شکلیه و زندگی تو ایران این حس رو چند برابر میکنه 

ولی راضی ام از این غیرقابل پیش بینی بودن

از غرغر کردن حرص خوردن تعجب کردن زمین خوردن شکست خوردن دوباره بلند شدن و تلاش کردن راضی ام

خوشحالم

از اینکه امسال داره تموم میشه هم خوشحالم

عیدتون مبارک 🤍💃🏻

پ.ن : پیج جونم رو بالاخره راه انداختم و بزن و بخون داریم اونجا 😬💃🏻 لینک

[ سه شنبه 27 اسفند 1398 ] [ 21:11 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 146 ] [ نظرات (0) ]
۲۲ اسفند ۹۸

امروز با صدای زنگ موبایلم ساعت ۱۲ از خواب بیدار شدم

فکر کنم ساعت ۵-۶ صبح بود که خوابم برد ( وقتی فکرت شلوغ پلوغ باشه این شکلی میشه )

فردا ازمون دارم میشه اولین آزمون اپن بوک 😎🖐🏻

برای هزارمین بار دارم تجدیدِ قول میکنم

اینبار قوی تر

مشاور گرفتم دیگه میخوام تا کنکور رو درست حسابی بخونم

دیگه مثل قبلنا دندون پزشکی رو دوست ندارم خیلی وقته که دوست ندارم

حسم نسبت به داروسازی هم کمتر شده انقدر که از بازار کار ضعیفش شنیدم

جدیدا به فیزیوتراپی علاقه مند شدم

و مترجمی چیزی که همیشه دوسش داشتم ولی نمیدونم چرا به عنوان یه شغل بهش نگاه نکردم هیچوقت 🤔

میدونم که میتونم تلاش کنم و برسم به خواستم به قول پشتیبانم ( بااید موفق بشم بااااید ! )

از وضعیت درسم که بگذرم باید بگم قرنطینه شدم کلا قرنطینه ویروس هرروز بیشتر داره تو جهان پخش میشه وضعیت عجیب غریب شده همه چیز عجیب غریبه امروز پنجشنبه اخر ساله یعنی عید نزدیکه چه حسی دارم؟

هاها هیچی هیچجا هیچکس هیچ حسی نداره متاسفانه خدایا نجاتمون بده 🚶🏻‍♀️

[ پنجشنبه 22 اسفند 1398 ] [ 22:22 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 102 ] [ نظرات (0) ]
۱۸ اسفند ۹۸ - international women's day

امروز روز جهانی زن هست
جالبه
ما کلی روز به نام زن و دختر داریم ولی به اندازه ای که اسما ازشون حمایت میشه رسما حمایت نمیشه :)))
به امید عدالت
آزادی انتخاب
و آرامش بین دو جنس بدون حس مالکیت روی رفتار و افکار و بدن همدیگه !

روز زن مبارک

روز همه ما فارغ از کلیشه های جنسیتی

 

دانلود آهنگ The man از Taylor swift

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[ یکشنبه 18 اسفند 1398 ] [ 22:57 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 115 ] [ نظرات (0) ]
۸ اسفند ۹۸
زندگی خیلی عجیبه 
اونقد عجیب که از اخرین پستی که اینجا گذاشتم یه سال و چند روز میگذره و این منم که باز درگیر تغییرات زندگیمم .
واقعا از نکات خوب اینجا اینه که هیشکی منو نمیشناسه هرکی میاد یه رهگذره با خیال راحت هرچی تو سرمه اپلود میکنم ولی خب از اونجایی که مغزم سالی یبار نوشتنش میاد دیر پیش میاد که بیام اینجا و ارامش بگیرم از اینکه هربار قول میدم و عمل نمیکنم خسته شدم به هرحال اینجا طرفدار پروپا قرص هم نداره که بهش قول بدم ازین ببعد بیشتر مینویسم ولی به دلم قول میدم ازین به بعد بیشتر سر بزنم به اینجا 
شاید =))) 
زندگی باحاله واقعا شبیه یه سیبه که هی میچرخه و هی مارو با خودش میچرخونه و نمیدونیم وقتی زمین میوفته کدوم طرفیه ! 
تو این یه سال خیلی اتفاقا افتاد شاید اگه بخوام به چهارتا اتفاق خلاصش کنم این مدلی بشه :
 تو بهار فارغ التحصیل شدم 
تو تابستون دل دادم 
تو پاییز رفتم تو بیست سالگی 
و تو زمستون وقت سفارتمو کنسل کردم 
بله بله درست خوندید ینفر اینجا میخواد کنکور بده 😎🖐🏻
 And yeah Life sucks Way more than we expect...
یجا یه متنی خوندم میگفت (تلاش هام شبیه کوبیدن خودم به یه دیواره) خب اجازه بدید بگم دقیقا همونجام 😂 
دقیقا همونجا.. 
این وسطا یه کرونایی هم اومده رفته تو مخمون نه میشه بیرون رفت نه میشه کاری کرد نه هیچیه هیچی انقد همه چیز گرفتس که حال درس خوندن نیست چند روزه هیچی نخوندم غمگینم از خودم و تلاشی برای تغییر نمیکنم 
با یار کمی بحث داشتم که غمگین ترم کرده ولی میدونم مث همیشه تهش درست میشه مام اشتی میشیم ، بزرگ میشیم یادمون میره 😬
ولی الان که درگیرشم بدجور غمناکم بابتش و هی دلم میخواد به زمین و زمان غر بزنم
درعین حال میدونم همش درست میشه همه چیز خوب میشه بعدنیا نمیدونم چند روز چند ماه چند سال ولی امید داریم دائما یکسان نباشد حال دوران خب.. 
Any ways تولد چندین سالگی وبلاگ بود ۵ روز پیش من بازم جا موندم ولی اینجا در قلبمه همیشه دوس داشتنی لعنتی :٬)
 تولدمون مبارک ، بزرگ شدنم مبارک ، تجربه هام مبارک ، این روزای دلگیر و خسته کننده و غمناک هم مبارک ..❤️🖤
NO TIME TO DIE - BILLIE EILISH
پ.ن : این آهنگ جذاب هم از من بپذیرید 🚶🏻‍♀️
[ پنجشنبه 08 اسفند 1398 ] [ 14:05 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 139 ] [ نظرات (0) ]
.

هدف های جدید ، مل جدید ، اینده ی جدید

خسته بودم

شاید تا یک هفته پبش با همه ی اینده نگربم خسته ترین بودم

سخت ترین کار دنیا شده بود فکر نکردن بهش

به دستاش چشماش لبخندش حرفایی که لحظه ی اخر زد

ولی الان از همه ی اتفاقایی که افتاده یسری خاطره یادمه که دیگه ناراحتم نمیکنن

دیگه دلتنگم نمیکنن

فکر میکنم بهش

ساعت ها

خوابش رو میبینم

ولی دیگه ناراحتم نمیکنه وجودش توی مغزم

دیگه جون نمیکنم تا به زور از تو فکرم بیرون بکشمش و این خوبه

خیلی خوب ، حس میکنم دوباره قوی شدم ، دوباره مثل ۳ سال پیش مثل وقتی که نبود حصار دور قلبم اومده سرجاش

حس میکنم بالاخره قلبم با عقلم هم مسیر شدن 

امیدوارم اونم همین حسارو داشته باشه

امیدوارم حتا از هدفاش هم موفق تر شه ..

 

[ شنبه 04 اسفند 1397 ] [ 18:12 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 407 ] [ نظرات (0) ]
نامه

مينويسم

بى تو

از تو

و براى تو

سلام ! نميدانم نبودى يا نشد كه باشى اما رفتى و مهلت خداحافظى ندادى

رفتى و نگذاشتى التماست كنم كه بمان انگار كه در كوله بارت نيمى از من را با خودت برده بودى

نميدانم اين نامه را ميخوانى يا نه نميدانم ايا قابل ميدانى كه اين نامه را باز كنى يا نه نميدانم اصلا رد اشك هايم را روى كاغذ ميبينى يا..؟!

آرى ، همان اشك هايي كه دلت را ميلرزاند از همان هايى كه با انگشت از روى گونه ام پاكشان ميكردى همان هايى كه وقتى مصرانه براى بيرون غلتيدن از چشمانم مسابقه ميدادند رنگت ميپريد

آرى تو رفتى

نبودى

و نديدى كه چگونه "من" ديگر من نشدم بعد از تو

نبودى و نديدى يادگارى هايت روى طاقچه ى اتاقم چگونه به ريش نداشته ام ميخنديدند و با چشمان نداشته يشان تمام شدنم را ميديدند ..

در عوض اين روز ها من هستم

حضور پررنگم همه جا را خاكسترى كرده رنگ ها ديگر شور سابق را ندارند ، عقربه هاى ساعت ديگر نمي دوند شايد هم بعد از رفتنت ، ان ها هم ديگر ذوق دنبال كردن يكديگر را ندارند

ميبينى؟! نبودن هايت تمامى ندارد تو نيستى و شايد يادت رفته اينجا قلبى برايت ميتپد اما تو برو شايد بين ما آنكه با رفتن خوشبخت ميشود تو باشى تو برو سفرت به سلامت

 

#مليكات 🍁

برچسب ها: نامه , ملیکات , پاییز , من ,
[ شنبه 04 اسفند 1397 ] [ 18:04 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 407 ] [ نظرات (0) ]
روزانه نویس . ۰۷\۸\۱۳۹۶ :)

اینکه اینجا تنهام و کسی خیلی سر نمیزنه به نفعمه

راحت تر میشه حرف زد.

۱۱ روز دیگه تولدمه

هیچ حسی ندارم ولی همه ی تلاشمو میکنم که بروز ندم

خیلی خسته

از اونا که نه خواب ارومش میکنه نه حتی مرگ

دوست دارم دوباره بچه شم ، فکر کنم ارزوی خیلیاس

نمیدونم چیشد که به اینجا رسیدیم ولی بیخیال..

این نیز بگذرد.. :)

 

#سردرگم ترین ..

[ یکشنبه 07 آبان 1396 ] [ 1:32 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 235 ] [ نظرات (1) ]
روزانه نويس . ٩٦/٣/١٢ 💃🏻
ساعت ٦:٢٨ =) بازم بي خوابياي مسخره .. شنبه امتحان رياضي دارم يكم خوندم امروز ولي بيشتر خوندم واس فرداس {يني امروزي كه بيدار ميشم :|{ه برنامه خوابي جذاب تر از اين اصن؟! =))) خب. از موقعيتم بگم : لباس سرخابي و شلوار گلگلي :| {جانم قافيه:|} كولر روشنه و گرممع و زير پتوام و دارم توي درباي تناقضات شنا ميكنم آهنگ {ب درك} از اپيكور بند هم داره پخش ميشه : تو كوچه پس كوچه ي تاريكِ روزات يه فانوس دستته... =) هفته ي ديگه اينموقع فرداش اخرين امتحانمو ميدم :|💃🏻 قشنگ ذوق مرگما =) بعد از اون ميريم تهران و ديدارِ ياران و .. قافيه كلا با من عجين شده امروز از خستگيه البته . قشنگ دارم چرت و پرت مينويسم اما مينويسم چرا؟! خودمم نميدونم :) پ.ن : جان هركي دوست داريد نظر بديد حداقل فك نكنم تو بيابونم =)ء
[ جمعه 12 خرداد 1396 ] [ 6:26 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 262 ] [ نظرات (0) ]
روزانه نویس . ۱۰\۳\۹۶

خب ^ـــ^

من باز برگشتم 

کلا این وب پر است از پست های من برگشتم :|

دلیل این تنبلی رو واقعا نمیدونم :|

دلیل اینکه تو این روزایی که افرادی هنوز هستن که وبلاگ دارن و وبلاگ گردی رو به تلگرام گردی ترجیح میدن خیلی خیلی کم شده هم من اومدم اینجا مینویسم هم نمیدونم :|

البته شایدم بدونم 🤔

یه وقتایی حس میکنم منزوی شدم از دست این شلوغیای بی سر و تهه همه جا .

بگذریم

میخوام گاهی اینجا بنویسم 

به درخواست فاطمه جانِ  اِن بی وی =)

البته ایشون گفتن تو دفتر بنویسم ولی خب تایپ رو ترجیح دادم فعلا .. تا بعدا ببینیم خدا چی بخواد .

الان ساعت ۱۰:۴۷ صبه ، ماه رمضونه ، از دیروز بیدارم و هیچ احساس خوابالودگی ای در من پیدا نمی شود .

ساعت ۷ صب پاشدم رفتم امتحان عربی ترم ۲م رو دادم { دهممان با موفقیت به پایان رسید 😐💪🏻 }

گشنمه ، خستمه ، فکرم خاموش نمیشه ، خیلی وقته اینجوریه ها ، ولی انگاری عادی نمیشه 

نمیدونم شاید من خسته تر میشم هی =)

فعلا اینا مهم نی =)

وقت جهت غرغر بسیار است

سریال عاشقانه قسمت اول دانلود گشت =)

ملی فیلم 🚶🏻‍♀️🍿🎬

 

 

سایت خرید و دانلود سریال عاشقانه

 

 

پ.ن : نصف متن رو میخوام  بندازم ادامه مطلب ولی موقع نمایشش میگه باید عضو شی ، کسی میتونه مرا یاری بنماید خوشال میشم :| 

[ چهارشنبه 10 خرداد 1396 ] [ 10:40 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 280 ] [ نظرات (0) ]