جستجوگر وب
۲۲ اسفند ۹۸

امروز با صدای زنگ موبایلم ساعت ۱۲ از خواب بیدار شدم

فکر کنم ساعت ۵-۶ صبح بود که خوابم برد ( وقتی فکرت شلوغ پلوغ باشه این شکلی میشه )

فردا ازمون دارم میشه اولین آزمون اپن بوک 😎🖐🏻

برای هزارمین بار دارم تجدیدِ قول میکنم

اینبار قوی تر

مشاور گرفتم دیگه میخوام تا کنکور رو درست حسابی بخونم

دیگه مثل قبلنا دندون پزشکی رو دوست ندارم خیلی وقته که دوست ندارم

حسم نسبت به داروسازی هم کمتر شده انقدر که از بازار کار ضعیفش شنیدم

جدیدا به فیزیوتراپی علاقه مند شدم

و مترجمی چیزی که همیشه دوسش داشتم ولی نمیدونم چرا به عنوان یه شغل بهش نگاه نکردم هیچوقت 🤔

میدونم که میتونم تلاش کنم و برسم به خواستم به قول پشتیبانم ( بااید موفق بشم بااااید ! )

از وضعیت درسم که بگذرم باید بگم قرنطینه شدم کلا قرنطینه ویروس هرروز بیشتر داره تو جهان پخش میشه وضعیت عجیب غریب شده همه چیز عجیب غریبه امروز پنجشنبه اخر ساله یعنی عید نزدیکه چه حسی دارم؟

هاها هیچی هیچجا هیچکس هیچ حسی نداره متاسفانه خدایا نجاتمون بده 🚶🏻‍♀️

[ پنجشنبه 22 اسفند 1398 ] [ 22:22 ] [ #ملیکات 🍁 ] [ بازدید : 93 ] [ نظرات (0) ]
مطالب مرتبط
نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش